محل تبلیغات شما
به نام قدرت مطلق


من که من نبودم،هزاران من بود 
 هزاران جن و شیطان ساکن تن بود

تاریکی و ظلمات،زمین لم یزرع 
 خاشاک اندرین بر در شکفتن بود

چهارفصلش زمستان بود و زمهریر 
 ز دست غارتگران نتوان ایمن بود

انتقام از خطای دیروزم نبود 
 از همان بدو و عزل مرا دشمن بود

دوست را گفتمش شرح حال خویشتن 
 سراپای وجودش شنفتن بود

گفتا ز چس سیاهی هست نوری 
 برای یافتنش باید متقن بود

سر سپردم به کشیش به چرایی 
 چون منبع نور بود و موقن بود

در این ره پر رهزن خوفناک 
 ناجی ام همین کهنه پیراهن بود


سراینده: مسافر محمد دوستی از لژیون یکم

دی سپ یکی از بزرگترین مشکلات در سفر اول را برطرف نموده است.

D.SAP با سرکه سیب فرق دارد

غم بزرگ و یا اندوه بزرگ می تواند انسان را به مقام الهی برساند

منبع ,چرایی  چون ,کشیش ,نور ,موقن ,ره ,بود و ,کشیش به ,به کشیش ,سپردم به ,به چرایی  چون

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سوالات املا-انشا و املای هفتم نوبت اول 95 rentgorsapedd Choose the MLB Wholesale Cleveland Indians Jerseys in Official Jerseys Online Store. Batterie Pc Portables Photoshop Tutorial وب سایت مقاله و تحقیق دانشگاهی همسفران نمایندگی حسنانی منزل مبله در یزد righpendiubrit rauportaperch